هزار و یک حرف

حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست که آشنا سخن آشنا نگه دارد

هزار و یک حرف

حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست که آشنا سخن آشنا نگه دارد

باور کن

باور کن ، صدامو باور کن
  صدایی که تنها و خسته ست
باور کن ، قلبمو باور کن
قلبی که کوهه اما شکسته ست
شکسته ست



باور کن ، دستامو باور کن
که ساقهء نوازشه
باور کن ، چشم منو باور کن
که یک قصیده خواهشه

وسوسهء عاشق شدن
التهاب لحظه هامه
حسرت فریاد کردنه
اسم کسی با صدامه

اسم تو هر اسمی که هست
مثل غزل چه عاشقانه ست
پر وسوسه مثل سفر
مثل غربت صادقانه ست

باور کن اسممو باور کن
من فصل بارون برگم
مطرود باغ و گل و شبنم
درختم درخت خشکی
تو دست تگرگم

باور کن همیشه باور کن
که من به عشق صادقم
باور کن حرف منو باور کن
که من همیشه عاشقم

یک روز منم عاشق میشم.....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد